گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب «بامیان در آیینه تاریخ»
«بامیان در آیینه تاریخ» اثری است که توسط آقای دینمحمد جاوید در پنج فصل با عناوینی همچون «معرفی جغرافیای افغانستان»، پیشینه تاریخی بامیان»، «آثار بودایی دوره سوم تمدن بامیان»، «آثار اسلامی دوره چهارم تمدن بامیان» و «جایگاه بامیان» نگارش یافته است. اثر در سال ۱۳۹۸ در کابل توسط انتشارات حکمت جاوید به نشر رسیده است. هر چند عنوان کتاب عام است و شامل امور مختلف، همچون آبدات تاریخی، تاریخ سیاسی و اجتماعی بامیان میگردد. اما کتاب تنها ناظر به ادوار تمدنی بامیان است. مؤلف ادوار تمدنی بامیان را به چهار دوره مهم تقسیم کرده است: دوره غارنشینی، دور شهر نشینی، دوره بودایی و دوره اسلامی. هر یک از دورهها را توضیح داده و نمادهای غارها و شهر وآثار بودایی و اسلامی آن را مشخص کرده است. مهمترین ویژگی کتاب را میتوان تقسیم ادوار تاریخی بامیان به چهار دوره دانست. همچنین ویژگی دیگر کتاب آن است که مؤلف در معرفی تمام آثار خود به صورت حضوری آنها را مشاهده کرده و معرفی دقیق از آنها نموده است.
مؤلف در دی / جدی ۱۴۰۲ سفری به قم داشت، بنیاد اندیشه با صوابدید مؤلف بر آن شد که جلسه نقد و بررسی کتاب را برگزار نماید تا کتاب مورد ارزیابی محققان قرار گیرد. جلسه نقد کتاب در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۲ در مرکز بنیاد اندیشه برگزار گردید. اجرای برنامه را جناب حجتالاسلام و المسلمین دکتر جویا به عهده داشت. ناقدان حجج اسلام آقایان استاد محمد فاضل کیانی، دکتر عبدالله جعفری و دکتر امانالله فصیحی مطالبی را در نقد کتاب ایراد نمودند، خلاصه نقدها به شرح زیر است.
استاد فاضل کیانی مورخ توانا بهعنوان مهمترین ناقد کتاب در صحبتهای خود اظهار داشت: اولا: نویسنده در لابلای مطالب در فهم برخی از مناطق و اصطلاحات دچار اشتباه در فهم شده است، به عنوان نمونه بربرستان شاهنامه را بر مناطقی از بامیان و اطراف آن تطبیق کرده است، در حالیکه مقصود از آن مناطقی در یمن است. دوم اینکه نویسنده نقل قولهای مختلف را آورده است، اما فاقد تحلیل و نتیجهگیری مشخص است و اظهار رای مشخص از سوی نویسنده صورت نگرفته است.
سوم مهمترین ضعف کتاب «بامیان در آینه تاریخ» در فصل سوم آن است که نویسنده محترم، روی همرفته تمدن بامیان را تمدن بودایی و آغاز آن را از دورهی کوشانی دانسته است. وی برای اثبات نظر خود بهجز تاریخنگاران رسمی افغانستان و مآخذ سدهی اخیر هیچ منبع و سند معتبر تاریخی ذکر نکردهاند. در اینکه آیین بودایی در بامیان و بویژه مرکز آن رایج بوده است، شکی وجود ندارد. اما دورهی بودایی یکی از چهار دوره تمدن بامیان میباشد.
فرضیهی بودایی-کوشانی بودن تمدن بامیان را نمیتوان پذیرفت، چرا که:
یک) این فرضیه مبتنی بر احتمال و گمان است و هیچ سند و منبع و شاهد تاریخی دیگر آنرا تأیید نمیکند. مهمترین نکته اینکه، سبک معماری معابد باستانی بامیان با سبک معماری اِستُوپههای بودایی که در زمان کوشانیان بنا شدهاند، تفاوت جدی دارد. معابد باستانی بامیان و سمنگان و... در درون صخرههای سنگ آهکی بنا شدهاند؛ اما اِستُوپههای بودایی- کوشانی معمولاً بهصورت گنبدی و مخروطی و در فضای باز بنا شدهاند؛ مانند استوپهی چاریکار و ننگرهار و ...؛ اما تا جایی که میدانم در کل استان بامیان بهجز یک بنایی خورد و استوپهمانندی در یکهاُولنگ، هیچ استوپهی بودایی باقی نمانده است. این نکتهی مهم نشان میدهد که شاهان کوشانی-یفتلی، پیشینهی دوامدار تاریخی، فرهنگی، تمدنی، معماری و هنری در حوزهی هندوکش و بابا نداشتهاند.
دو) مورخان اسلامی مردم بامیان را بودایی ننوشتهاند و تنها سند بودایی بودن مردم بامیان گزارش هِیُونتِسانگ زایر چینی است. هیچیکی از مورّخان و شاعران خراسانی و سیستانی با نام کوشانیان و بودا و آئین بودایی در خراسان و سیستان و بامیان (افغانستان) آشنایی نداشته و از آنها نام نبردهاند. دیگر اینکه هیچ سند و شاهد تاریخیِ در دست نیست که کوشانیانِ کوچی، در جبال سرد و درّههای تنگ بامیان و زابلستان و غور و غرجستان ساکن شده باشند.
سه) مهمترین تفاوت تندیسها و دیوارنگارههای باستانی بامیان با کوشانیان، تفاوت چهرههای آنها است. سکههای شاهان کوشانی و ترکشاهان کابل نشان میدهد که آنها دارای سرهای دراز، بدون گونه، چشمان گِرد و درشت، با بینیهای کشیده و بلند و عقابی، و با موها و ریش انبوه، مانند افغانان و تاجیکان امروزی و آریاهای اصطلاحی بودهاند؛ اما اغلب تندیسها و نگارههای باستانی حوزهی بامیان، غوربند، پروان، بگرام، کاپیسا، بلخ و بلاد پیرامون آنها دارای سرهای گِرد، چشمان بادامی، بینیهای کوتاه و باریک و یا پهن و بدون ریش و بروت، مانند دراویدیان سِند و هزارههای امروزی هستند.
چهار) تمام مدّت سلطنت کوشانیان از کنیشکا تا آشوکا در حدود یک قرن و ربع بوده است ، اما در ساخت مجسمههای بامیان، مدّت یکهزار سال استادان و کارگران مشغول کار بودهاند .
پنج) در حوزهی بامیان، دهها شهر و قلعه و افسانه از دورهی پیشدادیان، کیانیان، بربریان و زابلیان با نام و نشان آنها باقی مانده است. اگر کوشانیان بناگزاران تاریخ و تمدّن بامیان بودند و شیرشاهان و شیران بامیان از فرزندان آنها بودند، پس چرا نام و نسب شیران بامیان که از تبار سام و شَنسب و سوری خوانده شدهاند، با نام و نسب کوشانیان همخوانی ندارد و چرا مردم حوزهی بامیان و غور و غرجستان و زابلستان، هیچ افسانه و خاطرهی فرهنگی و سیاسی و ادبی از کوشانیان به یاد ندارند؟.
سخنران دوم دکتر جعفری ضمن برشمردن مزایای کتاب و اینکه مؤلف اطلاعات دقیقی از برخی از آثار تاریخی ارائه میکند، در جایگاه کاستی کتاب را در چند امر خلاصه کرد: اولا: کتاب به لحاظ منابع بسیار ضعیف است، کتاب تاریخی است که چند دوره مهم را در بر میگیرد، صرفا به حدود ۶۰ منبع آمده است، این مقدار به هیچ وجه برای چنین کتابی کافی نیست. افزون بر آن منابع قدیمی و منابع غیر فارسی در آن دیده نمیشود، بلکه از مآخذ دم دست یک سده اخیر مانند آثار عبدالحی حبیبی، احمدعلی کهزاد و غلاممحمد غبار استفاده کرده است، در حالیکه نمیتوان مسایل تاریخی را با منابع جدید اثبات کرد. بهعلاوه اینکه در اسناد برخی از مطالب نیز خطاهایی وجود دارد، مثلا مطالب کهزاد به باستان شناس فرانسوی گودار نسبت داده شده است.
دوم اینکه مؤلف بامیان را به لحاظ تاریخی به چهار دوره غارنشینی، شهرنشینی، بودایی و اسلامی تقسیم میکند. اما نه آرا و انظار مختلف را در باره هر یک از دورهها مطرح میکند و نه شواهد کافی برای اثبات هر یک از دوره می آورد. افزون بر آن این تقسیمبندی انسجام لازم را ندارد، چرا که تقسیم بندی یا بایستی به لحاظ وضعیت زمان تاریخی باشد، در این صورت طبق قرن و سال تقسیم بندی میشود یا بهلحاظ وضعیت طبیعی باشد، در این صورت به غار نشینی، شهر نشینی و کشاورزی و امثال آن تقسیم بندی میشود یا بهلحاظ باور اعتقادی است، دراین صورت دوره بودایی و اسلامی قابل تقسیم است. در فصلبندی دو دوره اول بهلحاظ حالات طبیعی است و دو دوره اخیر بهلحاظ باور اعتقادی، این عدم انسجام میان دورهها موجب می شود که اساس تقسیم بندی دچار اشکال گردد.
آخرین ناقد دکتر فصیحی در جایگاه قرار گرفت و در مقام نقد کتاب گفت: هر تحقیقی لازم است چند ویژگی را داشته باشد: داشتن مساله، چارچوب نظری، روش تحقیق و یافتههای تحقیق. در تحقیق مورد نظر متاسفانه هیچ یک از ویژگیهای تحقیق بایسته رعایت نشده است. در گام اول مساله تحقیق مشخص نیست؟ مؤلف میخواهد چه مسالهای را حل کند و به چه سؤالی پاسخ دهد. در حالیکه بسیار ضروری است محقق سؤال معین در برابر او باشد و در پی پاسخگویی آن قرار بگیرد.
در گام دوم چارچوب نظری تحقیق است. در مقام تحقیق چنین موضوعی مؤلف موضعش را باید مشخص کند که از جایگاه فیلسوف تاریخ به قضیه می نگرد یا از جایگاه ناقل تاریخ یا در جایگاه تمدن پژوه یا فرهنگ پژوه قرار دارد؟ چیزی در این تحقیق مشخص نباشد، تا محقق چارچوب نظری خود را در این گونه تحقیق مشخص نکند، نمیتواند روش تحقیق مناسب با آن کار را داشته باشد، هر یک از چارچوبهای نظری تحقیق روش خاص خود را میخواهد، اگر تحقیق تمدن پژوهی باشد، روش خاص خود را دارد، فرهنگ پژوه و فلسفه تاریخ هر کدام روشهای خاص خود را دارد.
در گام سوم روش تحقیق است. روش تحقیق را چارچوب نظری تحقیق مشخص میکند. چون مؤلف چارچوب نظری تحقیق او مشخص نیست، در نتیجه روش تحقیق او نیز نامشخص است.
گام چهارم بیان یافتههای تحقیق است. یافتههای تحقیق در صورتی معتبر و ارزشمند است که با روش خاص یافتهها حاصل گردد، روش در صورتی بهدست میآید که چارچوب نظری مشخص گردد، چون چارچوب نظری مشخص نیست، روش مشخص نیست، در نتیجه یافته تحقیق ندارد. اگر هم یافته تحقیق ذکر گردد اعتبار علمی لازم را نخواهد نداشت.
آخرین سخنران محفل مؤلف کتاب در جایگاه قرار گرفت و به تبیین ویژگیهای کتاب و پاسخ از نقد ناقدان پرداخت. به چند نکته اشاره داشت:
اولا: بر خلاف آنچه ناقد محترم دکتر فصیحی گفته است کتاب از روش علمی معین پیروی میکند، روش من بر اساس یافتههای میدانی و تحقیق و تتبع آثار تاریخی صورت گرفته است.
ثانیا: با توجه به مطالب پیشین نقدی بر کاستی منابع کتاب در صحبتهای دکتر جعفری نیز وارد نیست، چون این کتاب بیش از آنکه متکی به گفتههای دیگران باشد، متکی به تحقیقات میدانی خود نگارنده است.
سوم: بر خلاف آنچه استاد فاضل کیانی معتقد است، معتقدم کوشانیها هزاره تبارند و تمدن بامیان منحصر به تمدن بودایی نیست، بلکه از گذشته دور تمدنهای میترایی و زردشتی را داشتهایم، دوره غارنشینی مربوط به تمدن میترایی و دوره شهرنشینی مربوط به زردشتی است. هر چند ممکن است اشارات در بعض موارد وضوح کامل نداشته باشد.
چهارم در آخر برخی از تذکرات ناقدان قابل پذیرش است، امید است که در ویراستهای بعدی اصلاح گردد.
گزارش از: عبدالله جعفری
نظرتان را بنویسید: